هنگامی که جامعهای خواستههایش را نداند و فقط «نمیخواهم»هایش را فریاد کند، هرچه جایگزین «نمیخواهم»هایش شود را میستاید؛ خصوصاً هنگامی که خود را در این تغییر، ذیسهم دانسته باشد. جشنوارهی تشکر از رئیسجمهور محترم -که به سطح شوخیهای روزمره مردم نیز راه یافت- خود شاهدی بر این ماجرا است. در چنین طوفان شادمانی، با عدهای از اهالی موسیقی کوشیدیم تا با هماندیشی با سایر همکاران و اساتید، مجموعهای از مطالبات اهالی موسیقی را فراهم آورده و پیش روی کمیته فرهنگی رئیسجمهور منتخب قرار دهیم که با دشواریهای بسیار این کار انجام شد.
اما همانطور که از پیش هم بر برخی از ما -از جمله نگارنده- روشن بود، انتظار تغییر اساسی داشتن از مجموعهای که امیدوار کردن مردم را هدف و نه ابزار توسعه میبیند، خوشخیالی است. انتخاب علی جنتی به عنوان وزیر ارشاد و تعاریف شعارگونه و سُستبنیادش از مقوله هنر و فرهنگ -که در برنامههایی که جهت ارائه به مجلس شورای اسلامی منتشر کرد به خوبی مشهود بود- بر این بدبینی افزود؛ آنگاه که تعریف فرهنگ و هنر در ذهن و قلم عالیرتبهترین مقام فرهنگی کشور بدینسان سست تبیین شده باشد، چه توقعی از کارگزاران آتی وی میتوان داشت؟ تا اینکه ایشان سرانجام علی مرادخانی را به عنوان معاون هنری وزارتخانه تحت تصدیاش معرفی کرد. اما توفان تشکر و نیز مصلحتاندیشی -که در نوشتار قبلی بدان اشاره کردم- سبب شد تا برخی اهالی هنر، مانند همیشه، فرصت تبریک و شادمانی از «انتصابی بجا و شایسته» را وا ننهند و تنها نگارنده بود که با استناد به عملکرد ۱۳ ساله مرادخانی به عنوان مدیرکل مرکز موسیقی ارشاد و حلقه اطرافیانش، این انتصاب را شایسته ندانست.
امروز تقریباً ۲ ماه از تاریخ آن نوشتار با عنوان «مرادخانی گزینه مناسبی برای تصدی معاونت هنری ارشاد نبود» (که در همین رسانه منتشر شد) میگذرد و عملکرد ۶۰ روزه وی و مرکز موسیقی تحت نظارت او، خبر از فعال شدن همان حلقهای میدهد که پیشتر نسبت به آن هشدار داده بودم. بهانهی بدهیهای ارشاد بازمانده از دولت قبلی و نیز کسر بودجه، سبب شده تا به امروز هیچ تغییر سازمانی در مرکز موسیقی رخ ندهد! ربطش چیست؟ از ما بهتران دانند! سطح تغییر هم گویا فقط در سطح مدیر مرکز و معاونیناش برای اهالی موسیقی کافی است. گویا نمیدانند همین بدنه -که همواره تنها مدیرانش تغییر کرده- با همین ظرفیت محدودش عامل بسیاری از نابسامانیهای امروز موسیقی است.
نمیدانم و شاید از ما بهتران دانند که مواردی چون تغییر رویکردهای صدور مجوز، پیگیری قانون کپیرایت، واسپاری مجوز موسیقی به ناشران و دهها طرح دیگر -که هنرمندان بدان اشاره کرده و حتی خود آقایان هم در گفتارهایشان این و سو و آن سو شعار آن را سر دادهاند- به چه میزان بودجه نیازمند است که برگزاری رونماییها و تجلیلها بدان نیازمند نیست؟ همچنین رفع ممنوعیت و صدور مجوز برای آلبوم «حسین زمان» یا جلوگیری از لغو کنسرتها در آبادان و یا حداقل پیگیری و پاسخگویی پیرامون آنها چقدر بودجه نیاز دارد؟ جناب وزیر که فرموده بودند نهادهای خودسر حق لغو مجوز ارشاد را ندارند، چه شد؟
اما آنچه نگارنده را به شدت نگران آینده فرهنگ و هنر این مرز و بوم کرده، بیعملی در حوزههای یادشده نیست؛ بلکه حرکاتی است که بازآفرینی همان رویکردهای چندین سال پیش را مینمایاند. پس امروز بر آن شدم خطر را به جان خریده و در خصوص آن هشدار جدی دهم.
شاید هنرمندان تجسمی بیشتر از اهالی موسیقی این روزها از فعالیتهای اقتصادی معاونت هنری ارشاد آگاه باشند. امروز یکی از فعالیتهای معاونت هنری ارشاد را -که به بهانه تامین پول برای وزارت ارشاد انجام میشود- باید در امیرنشین دوبی و در یکی از حراجیهای آثار هنری جستجو کرد. به این شکل که آثار هنری توسط شرکت واسطهای از هنرمندان داخلی خریداری شده و در حراج مذکور به فروش میرسد. یعنی هم حمایت از هنرمندان کشور و هم کسب درآمد! اما با چه مجوزی؟ با چه نظارت ذیحسابی؟ مطابق کدام ماده قانونی؟
شاید یک شرکت خاص که چندین سال پیش به خارج کردن یک خانم خواننده از کشور و برگزاری ۵۲ کنسرت در یک سال برای او پرداخت هم در همین راستا یعنی کسب درآمد برای وزارت ارشاد فعالیت میکرده است.!
کار به آنجا رسیده که در اقدامی بیسابقه، تعدادی گروه موسیقی خارجی هم به سفارش معاون محترم، به جمع گروههای بخش بینالملل جشنواره آتی موسیقی فجر افزوده شدهاند. آیا معاون محترم مشغله دیگری ندارند که در کار ۲ رده سازمانی پایینتر از خود وارد شده و گروه موسیقی معرفی مینمایند؟
باید به جناب رئیسجمهور محترم -که مردم امید بسیاری به او بستهاند- هشدار داد مراقب ایجاد و گسترش چنین حلقههایی در وزارت فرهنگ و ارشاد باشند و اجازه ندهند درخت شومی که در این سالها ریشه دواند و ریشهکن کردناش -و یا سرپوش گذاشتن بر آن- بهای گزافی برای فرهنگ و هنر این مملکت به همراه داشته، بار دیگر جوانه زند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.منبع: اختصاصی سایت موسیقی ما
+ نوشته شده در دوشنبه بیستم آبان ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۲۵ توسط بهراد توکلی | نظرات
بهراد توکلی
۱۳۵۱ تهران
فارغ التحصیل رشته موسیقی دانشگاه هنر
نوازنده سه تار با ۲۸ سال سابقه نوازندگی
استادان: مسعود شعاری، وطی دوره تخصصی نزد استاد محمدرضا لطفی
مدیر و lموسس گروه خورشید به سرپرستی مجید درخشانی و همکاری با گروه خورشید ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۶
تاسیس سرپرستی و آهنگسازی گروه همنوازان مهر ۱۳۸۶ و اجرای کنسرت های متعددی در تهران و شهر های مختلف ایران و خارج از کشورپاریس چین اسپانیا روسیه آلمان و..
اجرای بیش از سی کنسرت در داخل و خارج از کشور از جمله: دومین فستیوال سران شانگهای در چین، اجرا در کاخ ورسای و مقر یونسکو در پاریس.
اجرا در سالن اصلی یونیسکو به مناسبت سال مولانا در پاریس سرپرست گروه سازهای ملی و اجرا در روز ملی ایران در اکسپوی ۲۰۱۰ شانگهای چین
مدیریت بیش از ۶۰ کنسرت در داخل و خارج از کشور
دارای تقدیر نامه از سازمان فرهنگی هنری یونسکو
نوازندگی در آلبوم های متعدد از جمله فصل باران آرامین بودن و سرودن مستانه صبح سحر و….، ارائه بیش از چهل مقاله در مجلات تخصصی موسیقی، عضو شورای نویسندگان ماهنامه تخصصی موسیقی فرهنگ و آهنگ، تدوین و ثبت نظریه ی آنالیز فرمال مبتنی بر هیرارکی ردیف موسیقی ایران.
صاحب مقالات متعدد نقد نارسائی های فرهنگی در روزنامه های اعتماد شرق و…
مدیر برنامه های هنری استاد محمدرضا لطفی از ۱۳۸۴ تا کنون
تدریس درمکنبخانه میرزاعبدالله زیر نظر استاد محمدرضالطفی از سال ۱۳۸۵ تا کنون
تدریس در فرهنگسرای هنر از سال ۱۳۸۲ تا کنون
نوشتههای پیشین
- دی ۱۳۹۲
- آذر ۱۳۹۲
- آبان ۱۳۹۲
- شهریور ۱۳۹۲
- مرداد ۱۳۹۲
- تیر ۱۳۹۲
- اردیبهشت ۱۳۹۲
- دی ۱۳۹۱
- مهر ۱۳۹۱
- شهریور ۱۳۹۱
- مرداد ۱۳۹۱
- اسفند ۱۳۹۰
- دی ۱۳۹۰
- آذر ۱۳۹۰
- آبان ۱۳۹۰
- مهر ۱۳۹۰
- شهریور ۱۳۹۰
- مرداد ۱۳۹۰
- تیر ۱۳۹۰
- خرداد ۱۳۹۰
- اردیبهشت ۱۳۹۰
- اسفند ۱۳۸۹
- آذر ۱۳۸۹
- مهر ۱۳۸۹
- مرداد ۱۳۸۹
- آذر ۱۳۸۸
- مهر ۱۳۸۸
- اردیبهشت ۱۳۸۸
- آبان ۱۳۸۷
- تیر ۱۳۸۷
- بهمن ۱۳۸۶
- آذر ۱۳۸۶
- خرداد ۱۳۸۶