مقالات, موسیقی و چالش های حاکمیتی

۴۷- مردم ارزش ها را تعیین می کنند


۲- اساتید شما در این حوزه چه کسانی بودند و شما پیرو کدام هستید؟

۳- چرا از میان این همه ساز سه تار را انتخاب کردید؟

۴- درباره مکاتب مختلف سه تار نوازی برایمان توضیح دهید و اینکه این ساز به واسطه کدام هنرمند مطرح شد؟

۵- ساز سه تار چه زمانی وارد ارکستراسیون ایرانی شد ؟

۶- ایا این ساز از ابتدا به همین صورت کنونی بوده است؟دوران تحولات صدادهی و ظاهری آنر ابگویید و اینکه چه کسانی برای این کار زحمت کشیدند؟

۷- نظرتون درباره اتفاقاتی که اخیر درباره موسیقی رخ داده است چیست؟اتفاقاتی مانند محدود کردن مجوزها آلبوم و کنسرت ؟

۸- اقتصاد موسیقی را در سه دهه اخیر چه طور می بینید؟به نظرتون در کدام برهه اوضاع بهتر بود؟چرا؟

۹- از کارهایتان بگویید و اینکه آینده قصد چه کاری را دارید؟

 *******

جوابها

Sildamax is introduced in the presentations that do not match up with the components of cipla cialis which provides the same effects and after effects at a lower price. During the session, an ideal hypnotist would lowest priced cialis remain calm. But is getting shop viagra view these guys now as the cure adequate? I’d generally say it isn’t. Apart from the above, sans prescription viagra you must make sure that you are not supposed to increase or decrease the dose without consulting one’s physician.

۱)      علاقمندي و جذب شدن به موسيقي را دقيقا نمي دانم از كي برايم اتفاق افتاد شايد از همان ابتداي كودكي يك وقت به خودم آمدم و ديدم دارم آهنگ هائي كه دوست دارم را مي خوانم و حفظ مي كنم حتي موسيقي هاي بي كلام تيتراژ هاي فيلم و سريال ها را ! شروع اموزش با توجه به اينكه هنوز به مدرسه نمي رفتم كه انقلاب شد و به تبع آن تحريم موسيقي و فضاي ممانعت از ابتداي نوجواني با فراگيري رديف آوازي مرحوم كريمي در مركز حفظ و اشاعه نزد هنرمندان ارجمند شاپور رحيمي و سپس وحيد عسكريان آغاز شد و سپس به نواختن سه تار مشغول شدم و هرگز تصور اين را كه بخواهم زندگي حرفه اي ام را در موسيقي جستجو كنم نداشتم. تا دوران دانشكده و تحصيل در رشته موسيقي كه اين مسير را برايم معين ساخت

۲)      در محضر استادان زيادي بودم اما اگر بخواهم از كساني كه بيشترين تاثير را از ايشان گرفتم نام ببرم بايد از هنرمند ارجمند جناب مسعود شعاري نام ببرم كه در اواخر دهه شصت و اوائل هفتاد خدمت ايشان شاگردي كردم و بسيار از ايشان آموختم جداي از تسلط به رديف و تكنيك هاي اجرائي سه تار جناب شعاري رپرتوار بسيار گسترده اي از قطعات قدما را براي سه تار تدوين كرده بودند و تدريس مي كردند شايد به جرات بتوانم بگويم در اين زمينه  بي نظير هستند ايشان اگر مي خواستند مي توانستند حد اقل ده آلبوم مشابه “كاروان صبا” از قطعات اساتيد بزرگي چون صبا ، شهنازي‌،‌بيكجه خاني ، هرمزي ، فروتن و… فراهم آورند  اما بيشترين تاثير را از استاد محمدرضا لطفي گرفتم هم در ايامي كه از طريق نوارهايشان شيوه و موسيقي ايشان را دنبال مي كردم و هم در دوران شاگردي مستقيم استاد لطفي تنها كسي هستند كه هنوز هم از موسيقي و اجراهايشان شگفت زده مي شوم ! و به درستي احساس مي كنم فاصله اي بسيار و حتي دست نيافتني با ايشان دارم نظام جمله پردازي ، ريتم و ادوار و توازن ميان عناصر موزيكال در نوازندگي ايشان بسيار شكوهمند و دقيق است و از سوي ديگر تسلط و آگاهي بي مانندشان در تمام زواياي تئوريك و اجرائي موسيقي كلاسيك ايران سبب شده تا همچنان اهتمام به فراگيري از ايشان در من از ميان نرود و فكر هم نمي كنم به اين زودي ها آموختنم از ايشان پايان يابد مگر اينكه ظرف خودم پر شود!از ساز استاد عبادي نيز بسيار بهره بردم و مدتي ايشان را دنبال كردم در خاتمه بايد از استاد شريف لطفي نيز به بزرگي ياد كنم كه در دوران تحصيل در دانشكده موسيقي دانشگاه هنر بسيار از ايشان در زمينه مباني اجرا در موسيقي آموختم و در نگاه كنوني من به موسيقي فارغ  از ژانر و سبك بسيار نقش داشته اند.

۳)      همانطور كه گفتم سه تار را براي فراگرفتن فواصل موسيقي ايراني براي كمك به آواز شروع  كردم اما به قدري برايم جذاب شد كه كلا مسيرم را برعكس كرد!

۴)      ببينيد ما در موسيقي در همه جاي جهان با تثبيت در اكول مواجه هستيم به عنوان مثال در ساز ويلن (براي اجراي آثار دوره كلاسييك و رمانتيك) استايل دست در  آشه كشي و انگشت گذاري مشخص و ثابت است و در نهاين دو اكول آرشه فرانسوي و روسي داريم كه امروزه اكثرا از اكول روسي تبعيت مي كنند اما در اينجا هر كس به دلخواه اكول خود را استفاده مي كند و مي گويد سبك شخصي من! اين به كل غلط است ما يك اكول صحيح بيشتر نداريم و معيار را اگر نوازندگي استاد صبا بدانيم در خصوص زاويه ورد ناخن به سيم ها يا فرم دست چپ وضعيت مشخص است بقيه را نمي توان منطبق با اكول صحيح دانست اين را توضيح دادم كه بگويم واژه مكتب اگر از school  اقتباس شده باشد در مورد سه تار نوازي خيلي كاركرد ندارد شايد واژه شيوه (معادل style ) مناسبتر باشد . در خصوص سه تار بر خلاف تار متاسفانه شاگردان سه تار درويش خان و ميرزاعبداله نظير صبا و حتي عبادي (كه شاگرد خواهرانش بود) خيلي به آموزش سه تار نپرداختند و اين ساز تا مدتها مهجور ماند تا نوازندگان تار به آموزش آن پرداختند براي همين بسياري از بافت هاي مضرابي سه تار نامكشوف ماند و تا كنون نيز چنين است در واقع در سه تار بر خلاف تار تشتت آرا در نزد معلم ها و نوازندگان اين ساز بسيار است از طرف بر خلاف تار از ميرزا ها و درويش خان و نوازندگان آن دوره آثار ضبط شده موجود نيست و تنها از نسل بعدي يعني صبا درگاهي و دادور ضبط هاي معدودي هست م نيز درخواست عبادي از صبا كه در راديو به نواختن ويلن اكتفا كنند سبب شد تا شيوه كلاسيك (قدما)‌خيلي براي نسل هاي بعدي معرفي نشود اما در مورد مطرح شدن سه تار اين ساز هميشه در موسيقي ما مطرح بوده  اگر منظورتان معرفي به عموم مردم در دوران راديو باشد بي گمان نقش استاد عبادي غيرقابل كتمان است بسياري از نسل پدران ما صداي سه تار را با استاد عبادي مي شناختند اما در امر آموزش بايد به استادان هرمزي و فروتن كه هر دو ساز اصلي شان در ابتدا تار بوده اشاره كرد كه اكثر استادان امروز ما در سه تار از شاگردان اين دو بزرگوار بوده اند.

۵)      مي توانم بگويم به طور جدي هيچ وقت! چون اساسا حجم كم صوتي و نيز كاركرد تكنواز اين ساز سبب شد تا در گروه هاي ساز ايراني نتواند نقش چنداني ايفا كند اخيرا يعني بعد از دوران چاوش در گروه هاي ايراني ابتدا در گروه زنده ياد استاد مشكاتيان هنرمند ارجمند بهداد بابائي به سه تار نوازي پرداختند هرچند قبل از آن گروه هاي مستقل سه تار توسط مرحوم استاد ذوالفنون و جناب عليزاده تشكيل شده بود ولي سه تار در تركيب گروه به عنوان ساز همراه همانطور كه گفتم در گروه عارف آغاز شد بعدها در گروه خورشيد به سرپرستي مجيد درخشاني يك گروه سه تار را در درون گروه بزرگ جا داديم اما به نظرم سه تار به عنوان ساز گروه نواز در ساز هاي ايراني تجربه موفقي نداشته و نمي تواان از آن اين انتظار را داشت مگر بصورت سلو يا كنسرتو كه استاد عبادي هم چنين اجراهائي داشته اند.

۶)      نمي دانم! اين بهترين جواب است! تاريخ موسيقي ما پر شده از اظهار نظرهاي بي ريشه و غيرمستندي كه آقايان به دليل اينكه عارشان مي آمده كه بگويند نمي دانم افسانه سرائي كرده اند. علت اين نمي دانم هم دقيقا به همين جا بر مي گردد در مورد سه تار يكي آمده گفته از ” تنبور منشعب شده ” منِ نوعي مي پرسم سندش كجاست؟ كجانوشته شده ؟ شواهد تاريخي اش چيست ؟ همين كه تنبور داراي كاسه و دسته نسبتا بلند است دليل مي شود؟ نظام پرده بندي و نيز رديف سيم هاي آن هيچ ارتباطي به تنبور و دوتار ندارد اصلا موسيقي اش هم ارتباطي به آن موسيقي ندارد يا بايد استنادات تاريخي داشت يا حداقل اگر به فرهنگ شفاهي هم مي خواهيم استناد كنيم بايد مثلا بگويم : من از استادم محمدرضا لطفي شنيدم و او نيز از استادش شهنازي شنيده بود كه نقل مي كرد از ميرزاحسينقلي كه : (فلان موضوع)تنها چيزي كه مي دانيم آنهم خالقي نقل كرده آن است كه اين ساز سه سيم داشته و سيم واخوان را درويشي بنام مشتاق عليشاه (وفات ۱۲۰۶ ه.ق) به آن افزوده است . از صد و پنجاه سال پيش به اين سو هم تصوير و سازساخته شده داريم كه بيانگر قدمت آن است نمي خواهم بگويم قدمت اين ساز ۱۵۰ سال است خير حتما قدمت بسيار بيشتري دارد چرا كه اگر ۱۵۰ سال پيش يكباره ساخته مي شد امروز نام سازنده اش را مي دانستيم ساز هاي ما در طول تاريخ بر اساس نياز موسيقائي ساخته شده و تكوين يافته اند و اين خود از موضوعاتي است كه بايد در پيرامون آن تحقيق شود اساسا ساز ا در دنيا به دو گونه شكل مي گيرند اكثرا بر اساس مدلي كه گفتم در بستر تاريخي خود تكامل يافته اند و معدودي نيز  بنابر نيازي كه آهنگسازي احساس مي كرده آن را سفارش داده يا ساخته مانند توباي واگنري يا گرآنگله كه توسط واگنر ساخته شد يا قلوت پيكولو كه بتهوون آن را ساخت و بكار گرفت .

۷)      ببينيد قبل از هر چيزي بايد به اين نكته اشاره كنم موسيقي همانطور كه براي ساخته شدنش از كسي اجازه نمي گيرد براي شنيده شدن نيز نيازمند اجازه كسي نيست نهادهاي نظارتي و صدور مجوز در حوزه هنر در هر نظامي نشانگر توهين به شعور عمومي است به اين دليل كه در واقع دارد مي گويد مردم نمي فهمند كه چه چيزي برايشان خوب است و چه چيزي بد ما بجايشان فكر مي كنيم و تصميم مي گيريم! نخير! مردم خودشان مي فهمند و خودشان ارزش گزاري مي كنند موضوع اين است كه آن خوب و بدي را كه شما (نهادهاي نظارتي) خودتان هم نمي دانيد چيست داراي ارزش انساني نيستند براي همين توسط انسان پس زده مي شوند از سوي ديگر وجود نهاد هاي نظارتي نشانه ضعف نظام است چرا كه نظام نتوانسته ارزش هايش را در درون جامعه نهادينه كند اگر ارزش ها نهادينه باشد خود هنرمند و مخاطب در چارچوب آن خواهند بود .هر جا ضرب و زور مي بينيد نشانه سستي استدلال و ارزش هاست  در اين سه دهه موضوع مجوز يا بهتر بگويم سانسور كمر فرهنگ و هنر اين سرزمين را شكسته است چرا كه جامعه براي شنيدن موسيقي منتظر مجوز وزارت ارشاد يا فتواي فلان عالم نمانده و نمي ماند و نياز هاي خود را از مسير هاي ديگر جستجو خواهد كرد وفور انواع موسيقي ها در سايت هاي فارسي خود شاهدي بر اين ادعاي من است اين سانسور و مجوز فقط جامعه را از آثار مفاخر فرهنگي خود محروم مي كند و گردش اقتصادي هنرمند را نيز دچار اخلال مي كند من رنج مي برم كه وقتي آلبوم تصويري استادي مثل محمدرضا لطفي ۶ ماه در نوبت مجوز بالا و پائين مي شود يا وقتي صحبت از كنسرت پيش مي آيد چهره اش از تصور مشكلات و مراحل آن چنان در هم مي شود كه لختي بعد قيد آن را مي زند اين تازه استاد لطفي است واي به حال هنرمندان نسل من. آقايان حق ندارند ما را مميزي كنند به چه اعتباري؟ با چه دانشي؟ با چه دليل مستدل و مستندي ؟ اين هنرمند است كه بايد مميز حاكميت باشد اما اينجا برعكس است متاسفم كه بگويم در طول تاريخ جهان تنها دو حكومت را سراغ دارم كه چنين در حوزه هنر سانسور و مميزي مي كردند : استالين و اقمارش نظير آلمان شرقي و آلمان هيتلريربطي هم به دين ندارد اين همه كشور اسلامي كدامشان به اين شكل عمل مي كنند؟ به نظام پيشوا سالار بر مي گردد  الان هم اين موضوع تابع موضوعات سياسي است مبارزه با موسيقي گويا تبديل به ابزار جلب توجه و حمايت و رايِ مذهبيون خصوصا علماي مذهبي جامعه شده است چرا كه راي مذهبيون را علماي مذهبي تعيين مي كنند نزديك انتخابات هر جرياني كه روي اين قشر حساب مي كند براي جلب نظر آنها سر موسيقي خراب مي شود شهرداري تهران كه از چند سال قبل شروع كرده! كنسرت در فرهنگسرا ها ممنوع! فرهنگسرائي مثل ارسباران كه سالي بيش از ۱۰۰ كنسرت از گروه هاي جوان و مستعد در آن برگزار مي شد با دستور يك نفر ممنوع مي شود . چرا كه بايد ارزشي بودن كانديد محترم بدينوسيله اثبات شود اما در برج ميلاد كه ان هم مال شهرداري است سبك ترين موسيقي هاي پاپ اجرا مي شود چون آنجا خوب پول در مي آيد ولي از ارسباران (به دليل كوچك بودن سالن) پول خوبي در نمي آيد گويا خود موسيقي بد است اما پول درآوردن آقايان از زحمت موسيقي دان، حلالآ طيبا طاهرا!
يكبار يكي بايد بيايد به اين ها جواب دهد حالا گيرم كه به رويه ي مسبوق سوال كننده را هم ساكت كرديد سوال را هم مي توانيد پاك كنيد؟

۸)      اقتصاد موسيقي هم تابع همين وضعيتي است كه گفتم هنر موسيقي از ديد آقايان چيزي است كه بايد تحملش اش كرد و البته اگر بشود از آن پول درآورد بلااشكال است! اقتصاد موسيقي مرده است هم به دليل همين محدوديت ها و رويه هاي كند اداري و هم به دليل عدم تصويب قانون كپي رايت كه اين هم جاي فكر و بحث دارد همان كساني كه از قاچاق فرهنگي سود مي برند نمي گذارند اين قانون طرح و تصويب شود وگرنه چه دليلي دارد قانوني كه از حقوق هنرمند و نويسنده حمايت مي كند و جزء بديهي ترين اصول انساني است در حكومتي كه مدعي خدا و حقوق انسان هاست هنوز خاك بخورد. يك مثال ملموس مي زنم توليد آلبوم تصويري هنر گام زمان اثر استاد لطفي بدون احتساب دستمزد نوازندگان و آهنگساز و خواننده  بيش از ۲۰ ميليون تومان هزينه برداشته اين بيست مليون ۶ ماه معطل مجوز مانده و بعد راهي بازار شده حساب كنيد با قيمت هر دي وي دي ۴ هزار تومان (براي ناشر)‌چند نسخه بايد فروش رود؟ و چند نسخه ي كپي و جعلي فروخته مي شود؟ وقتي اثر بزرگترين استاد موسيقي كشور چنين وضعيتي دارد نسل ها و رده هاي ديگر تكليفشان معلوم است . شايد فقط در دوره اصلاحات به دليل سريعتر شدن روند صدور مجوز وضعيت بهتري بود به آن دوره هم البته به دليل بها دادن بيش از معمول به موسيقي پاپ بسيار انتقاد دارم

http://armandaily.ir/Modules/Main/NewsCrop.aspx?News_Id=28066&V_News_Id=

۹)      آينده را كه خيلي روشن نمي بينم اما در حال تدوين و ضبط يك آلبوم تكنوازي سه تار تحت نظارت فني و هنري استاد محمدرضا لطفي هستم كه اميدوارم به زودي در دسترس عموم قرار گيرد

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *