به بهانه دشواری های برگزاری کنسرت در سالهای اخیر
بهراد توکلی
در آستین مرقع پیاله پنهان کن
که همچو چشم صراحی زمانه خون ریز است… / حافظ
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، وضعیت موسیقی در کشور دچار بلاتکلیفی گسترده ای شد که تا کنون نیز گریبان گیر موسیقی ، خصوصا موسیقی دستگاهی در ایران است . انقلاب اسلاميايران در سال ۱۳۵۷ مانند تماميانقلابها که ساختار سياسي و اجتماعي گذشته را تخريب ميسازند، ساختار قبل خود را تخريب کرد. اما انقلاب ايران با انقلابهايي نظير انقلاب فرانسه يک وجه تفاوت بزرگ داشت و آن برخورداري از ايدئولوژي حکومتي بود. اين انقلاب از نظر داشتن ايدئولوژي (جدا از رد يا قبول ايدئولوژيها يا مقايسه آنها) به انقلاب ۱۹۱۷ روسيه شبيه بود. تفاوت انقلابهاي داراي ايدئولوژي با ساير انقلابها مانند انقلاب فرانسه، در اين نکته است که ساختار حکومتي و سياستگذاري در تماميعرصهها بايد منطبق بر همين ايدئولوژي استوار شود. لازمهي طراحي استراتژي و ساختار در چنين حکومتهايي وجود يا استخراج تعاريف مورد اجماع اکثريت علماي آن ايدئولوژي است. چيزي که حداقل در عرصهي هنر و خصوصاً موسيقي اتفاق نيفتاد. در عرصهي اقتصاد نيز جنگ بر سر اقتصاد آزاد و دولتي موجب ايجاد جريانات سياسي راست و چپ شد و چالش بعدي اقتصادي ميان بازار و توليد، گرايشهاي ديگري را در درون همان گرايشها ايجاد کرد. انقلاب، در عرصهي فرهنگ درتعريفها دچار تاخير و عدم شناخت شد. وقتي تعريفي از فرهنگ نبود بهناچار نام پديدههاي اجتماعي به فرهنگ اضافه شد، مانند : فرهنگ انقلابي، فرهنگ بسيجي، فرهنگ دفاع مقدس و دهها نام ديگر، بدون شناخت از عناصر زيرساختي فرهنگ و استراتژي. اگرچه جنگ هشت ساله دليل نسبتاً موجهي براي کمتوجهي به مقولهي مهم ساختارشناسي فرهنگي (حداقل براي مسوولين) بود، اما بعد از جنگ و درگيريهاي ناشي از آن در ذهن مسوولين، مشغوليت بسيار عظيمتري از مشغوليتهاي ناشي از جنگ ذهن مسوولين را بهخود درگير کرده و ميکند و آن جنگ تمام عيار در درون خطکشيهاي سياسي درون اجتماع است. يعني درگير شدن با باندهاي سياسي راست، چپ، راست مدرن، راست سنتي، چپ مدرن، چپ سنتي و دهها دستهبندي سياسي ديگر که عرصهي فرهنگ ما را مانند بازيچهاي در دست اين گروه و آن گروه رد و بدل کرده است. گروههايي که هدف را در رسيدن به قدرت ديدهاند. يکي با شعار آزادي، فرهنگ و هنر را عرصهي جولان سطحيترين گرايشها کرد و ديگري… بماند. اما آنچه که در اين هياهو گم شد، فقدان برنامهريزي بلندمدت فرهنگي در کشور بود. هنوز اجزاي ساختاري فرهنگ و تاثيرات متقابل آنها بر هم شناخته نشدهاست، چه رسد به تعيين خط مشي و استراتژي! در اين ميان همواره هنر به دليل بروز بيروني بيشتر، دستآويز مقاصد سياسي جناحها و سردرگمي ناشي از پاسکاري قدرت ميان آنها بودهاست. اين بلاتکليفي در مصاحبهي آخر رييسجمهور محترم وقت جناب آقاي هاشميرفسنجاني در پاسخ به آخرين سوال که پس از گزارش فعاليتهاي مثبت اقتصادي دولتشان، از ايشان دربارهي فرهنگ شد در جواب ايشان مشهود بود. ايشان که از ستونهاي اصلي انديشهي انقلاب هستند، در پاسخ گفتند: «در زمينهي فرهنگ ديدگاهها و سلايق متفاوتي وجود دارد که هنوز اجماعي بر سر آن صورت نگرفته و اميدواريم در آينده چنين اتفاقي بيفتد…». اين مصاحبه در سال ۱۳۷۶ انجام شد، يعني ۱۹ سال پس از پيروزي انقلاب و تا الان هم اين بلاتکليفي در شناخت و استراتژي وجود دارد. جايگاه سياستگذاري فرهنگي بالاتر از آن است که به وزير يا دولتها که عموماً عمر ۸ ساله دارند و به تناوب از جريانهاي رقيب آمدهاند ختم شود. اين تنزل جايگاه موجب استحالهي شعارها و ارزشها در نسل امروز شده است. سطحي شدن نگاهها و سلايق، تنزل شديد زمان مطالعهي هر ايراني تا عدد هراس انگيز ۱ دقيقه در سال(!) و … همه و همه ناشي از اين نابسامانيهاست. بايد بدانيم جوانان امروز بدنهي مسوولان نظام را در فردا تشکيل ميدهند. امروز آنچه بيماري نسل جوان است بيهويتي فرهنگي است. يعني اينها بهعنوان ايراني شاخصههاي فرهنگي خود را نميشناسند.
-موسیقی و چالشی در تعریف جایگاه فرهنگی و اجتماعی
جايگاه موسيقي در جامعهي پس از انقلاب ايران از همهي عناصر فرهنگي ناشناختهتر است. اين عدم شناخت و در پي آن بلاتکليفي در تمام بدنهي جامعه ساري ميشود. هنوز يک سوال بزرگ از سوي سياستگذاران و بهتبع آن از طرف افکار عمومي بدون پاسخ مانده است که اساساً نقش موسيقي در جامعه چيست؟ آيا موسيقي شغل است؟ يا تفنن است؟… در سالهاي نهچندان دور، «علينقي وزيري» کوشيد تا جايگاه موسيقي را در قالب صنايع مستظرفه – که توليد آن براي جامعه، بهداشت رواني و سلامت نفساني است – توجيه نمايد و تا حدودي هم موفق بود، اما اين روند ادامه پيدا نکرد. چرا که رژيم سابق در پي تحقق سياست يکسانسازي فرهنگي براي تبديل ايران به بازار مصرف امپرياليسم ابتدا موسيقي و هنر را هدف گرفت و سعي در حذف هويت ايراني در موسيقي كرد. ولي بايد بدانيم جهان امروز با تعاريف ساختاري هنر و موسيقي مانند ما مشکل ندارد و براي آن استراتژي و تاکتيک دارد. فراموش نکنيم که جامعهي ما نيز طبيعتاً منتظر روشن شدن تکليف مسوولان نمانده و اين خلا را با واردات فرهنگي پر کرده و ميکند. حال اين پديده را هر چيزي مثل تهاجم و يا رسوخ یا تبادل بناميم، ماهيت و علل و عوامل آن تفاوت نخواهد کرد. علل و عواملي که بخش اعظم آن ناشي از ضعفها و بيبرنامگيهايي است که به آن اشاره شد.
روشن بودن جايگاه هنر نزد مسوولان و در پي آن اتخاذ استراتژي فرهنگي مهمترين عامل توانمندي فرهنگها در هضم فرهنگهاي وارداتي و تبديل آن به هنجارهاي فرهنگ ملي است. اين امر امروز در تمام دنيا مشخص است. بهعنوان مثال در کشورهايي نظير ژاپن، چين، هند و ساير کشورهايي که صاحبان فرهنگ کهن شرقي هستند- و اتفاقاً حکومتهاي آنها در سياستهاي تبادل فرهنگي با غرب بسيار بازتر از ما برخوردميکنند – تاثر و انفعال کمتري را در عرصهي فرهنگ در مقابل غرب دارند.
يک نگاه کلي به رويهها و رويکردهاي فرهنگي در دولتهاي حاکم جمهوري اسلامي بعد از انقلاب و ارگانهاي فرادولتي فرهنگي نظير صدا و سيما و سازمان تبليغات اسلامي، بهراحتي انديشهي آزاد از دستهبنديهاي سياسي را به اين نتيجه ميرساند که در سالهاي گذشته، به موسيقي بهعنوان پديدهاي که هست و بايد آن را تحمل کرد و يا در بهترين وضعيت ميشود از آن در جهت منافع سياسي بهره گرفت نگاه شده است. مواردي نظير مسووليت چندين سالهي يک شاعر غير متخصص در موسيقي، در رسانهي ملي، ترويج سرطاني موسيقي پاپ بدون هويت، ممنوعيت نمايش سازهاي ملي در رسانهي ملي(!) و تعاريف غير علمي و کلي مسوولان رده بالاي فرهنگي از هنر و موسيقي نمونهاي از شواهد بسيار بر اين ماجراست.
-وضعیت موسیقی در دولت های نهم و دهم
رشد موسسات فرهنگی هنری خصوصی و n.g.o ها در دوره دوم ریاست جمهوری سید محمد خاتمی تا حدودی فضای موسیقی را خصوصا درحوزه اجرا (کنسرت ها) باز کرد و برای نخستین بار پس از انقلاب شاهد مشارکت بخش خصوصی را در برنامه ریزی و اجرای کنسرت های موسیقی بودیم این روند منجر به افزایش کنسرتهای گروه های داخلی و خار جی در ایران شد و به عنوان شاهد مثال می توان به برگزاری قریب به ۲۰۰ شب کنسرت در دوران سه ساله فعالیت انجمن موسیقی دانان نیاوران اشاره کرد. رواج موسیقی در مراکز آموزش عالی که اعتراض رهبر انقلاب را هم به همراه داشت از نتایج فضای نسبتا باز فرهنگی دوران اصلاحات بود. با به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ خصوصا در دو سال اول دولت نهم به عکس پیش بینی ها روند فعالیت های موسیقی نه تنها کندتر نشد که با حضور مجدد اساتید موسیقی ایران نظیر محمدرضا شجریان ، محمدرضا لطفی ،حسین علیزاده و شادوران پرویز مشکاتیان در صحنه ی اجرا ، پویا تر و با نشاط تر دنبال شد . ذکر این نکته ضروری ست که تمامی این برنامه ها در پی از برنامه ریزی بخش های خصوصی و بدون حمایت دولتی صورت پذیرفت و چه در دوران خاتمی و چه در دوران احمدی نژاد این موفقیت های را نمی توان ناشی از حمایت مدون دولت از موسیقی دانست بلکه بیشتر نتیجه عدم دخالت دولت در امور موسیقی بوده است.
اما به مرور باز هم پارادوکس همیشگی جمهوری اسلامی با موسیقی (حرمت دینی از یک سو و ضرورت اجتماعی از سوی دیگر) با رشد بنیادگرائی دینی در شعار های دولت موجب ایجاد محدودیت های بیشتر و ایجاد مشکلات بزرگتر برای مدیران بخش های خصوصی فرهنگی شد که این رویه تا کنون همواره رو به رشد بوده و هست! رویه های بروکراتیک غیر علمی و غیر عملی وزارت ارشاد در امر صدور مجوز موسیقی از یک سو و ورود پرهزینه اماکن نیروی انتظامی در روند مجوزها از سوی دیگر سس شد تا بسیاری از هنرمندان و مدیران هنری از امکان نیم بند اجرا در ایران (تقریبا نیمی از سال به دلیل مناسبت های مذهبی و ملی امکان اجرای موسیقی فراهم نیست) صرفنظر کنند . مرکز موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی علاوه بر ایجاد محدودیت های متعدد در مسیر اجراها و آلبوم ها با همکاری انجمن موسیقی ایران (نهاد شبه دولتی اجرائی مرکز موسیقی) فعالیت دیگری را نیز در دستور کار قرار داد : تولید آثار سفارشی و تلاش برای در انحصار گرفتن اجرا های موسیقی .
این سیاست سه هدف عمده را پی گیری می کند :
اول- ایجاد ویترین موسیقی نظام اسلامی
سفارش مستقیم آثار موسیقائی به هنرمندان با موضوعاتی مذهبی ، ملی و سیاسی از قبیل : سمفونی های “رسول عشق و امید(ص)” ، “امام حسین(ع)” ، “سمفونی دفاع مقدس ” و “سمفونی انرژی هسته ای ” از ان جمله اند نیز برگزاری جشنواره های فجر و دفاع مقدس (۱۳۸۸ در کرمانشاه) از یک سو هنرمندانی سفارش پذیر را تربیت می کرد و از سوی دیگر تبدیل به ویترینی برای فعالیت های نظام اسلامی می شود . در این راستا ذکر این نکته ضروری ست که باور دینی که لازمه خلق آثار مذهبی ارزشمند است با سفارش در درون هنرمند نهادینه نمی شود! و این خود عامل مهمی در عدم توفیق کیفی و نیز اجتماعی این آثار بوده و هست.
دوم – وابسته کردن هنرمندان به درآمد دولتی و کنترل استقلال هنرمندان
همانگونه که ذکر شد بروز و شدت یافتن محدودیت ها برای هنرمندان مستقل سبب بروز نا بسامانی های جدی تر در چرخه اقتصادی تولیدات مستقل موسیقی شد اما این محدودیت ها در پروسه همکاری با انجمن موسیقی وزارت ارشاد عملا وجود خارجی ندارد و همین عامل باعث می شود برخی هنرمندان جذب همکاری بیشتر از معمول با ارگان های دولتی شوند. سیاست انحصار طلبانه انجمن های موسیقی در شهرستانها عملا راهی را جز فعالیت تحت مدیریت این سازمان باقی نمی گذارد . هیچ موسسه خصوصی بدون همکاری مستقیم با انجمن موسیقی قادر به برگزاری کنسرت در شهرستانها نیست انجمن هائی که سعی می کنند چنین القا نمایند که مستقل از وزارت ارشاد هستند اما تا مغز استخوان دولتی و فرمانبر سیاست های وزارت ارشاد هستند.
سوم – ایجاد درامد برای بخش موسیقی مجموعه های دولتی از مجرای اجراهای هنرمندان
در تمامی کشورهای مترقی دنیا اگر دولت بخشی برای سازمان دهی هنر و موسیقی داشته باشد ، نقش آن حمایتی است . اما در ایران همانگونه که ذکر شد این نقش نظارتی و نیز محدودیت زا بوده است اما در سالهای اخیر خصوصا پس از رواج کنسرت ها در کشور نهادهای دولتی دریافتند که می توان از این مسیر کسب درآمد نیز داشت! و امروزه اگر نگاهی به قرارداد های انجمن موسیقی با هنرمندان بیاندازید به خوبی گواه این مدعاست : اخذ ۵۰ درصد درآمد کنسرت ها! در روال برگزاری کنسرت هزینه ها (شامل هزینه های تبلیغی، مکان اجرا، مجوز اماکن و هزینه مدیریت) حدودا بین ۲۵ تا ۳۰ درصد درآمد کنسرت را به خود اختصاص می دهد ما بقی این رقم درآمدی است( که با فرض خوشبینانه صحت آمار ارائه شده مخارج) نصیب نهادهای برگزارکننده می شود.
They won’t important site canada pharmacy viagra do anything good for your sexual health. A handful of blackberries order levitra online a day may help erections stay. 5. Hormone Replacement http://valsonindia.com/wp-content/uploads/2018/03/Quarterly-Financial-Results-march-2017.pdf cheapest cialis Therapy (HRT) is one of such kind that helps in the growth of body hormone, keeping an individual happy and out of the blues. Acute polyneuropathies, Guillain-Barre example, viagra cipla india begins with acute paralysis in both legs which progresses rapidly involving upper limbs or even the cranial nerves, as well as serious, escalating motor deficit to quadriplegia in some days.در چنین فضائی عملا امکان فعالیت مستقل هنری تا به آنجا دشوار می شود که شاید از عهده اساتید طراز اول هم به سختی برآید چه رسد به هنرمندان جوان تر.
– نگاهی به برخی رویه های نهاد های مسئول و غیرمسئول ! فرهنگی در صدور مجوز اجرا
همانگونه که ذکر شد بروکراسی سازمان یافته ای بصورت رویه های نوشته و نا نوشته طراحی شده است تا برگزاری کنسرت را به گونه ای دشوار سازند تا معدود هنرمندان مستقل عطای ان را به لقایش بخشیده و یا بالاخره لبیک را بگویند( که در این صورت تمامی مشکلات با تلفنی جادوئی و در لحظه ای حل می شود!) و یا در گوشه ای نشسته و به صدای ساز خود دلخوش دارند.. اینجا بطور فهرست وار به برخی مراحل اجرائی یک کنسرت اشاره می کنم با تاکید به این که اینها تازه رویه های روی پرده است :
گروه های موسیقی برای اجرای کنسرت ابتدا تقویم سال را باز کرده و تاریخی را در میان معدود روزهائی که می توانند اجرای برنامه داشته باشند (کمتر از نیمی از سال) انتخاب می کنند و سپس به دنبال سالنی برای اجرا می گردند اگر ریسک پرداخت هزینه های سرسام آور سالن ها را بپذیرند و اگر گروه های دیگر نیز در آن تاریخ اجرا نداشته باشند و اگر مسئولین سالن صلاحیت تخصصی و غیر تخصصی آنها را تائید کنند لطف کرده و طی نامه ای درخواست گروه موسیقی را به دفتر موسیقی ارشاد منعکس می کنند (صدور این نامه برای کنسرت اخیر استاد محمدرضا لطفی حدود ۹۰ روز به درازا انجامید!) سپس مراحل زیر آغاز می شود :
۱- بررسی شعر های اجرا در شورای شعر وزارت ارشاد / طول زمان فرایند : از ۲ هفته تا خدا عالم است!
۲- بررسی نمونه های صوتی و تصویری و عکس گروه ! در شورای فنی وزارت ارشاد/ طول زمان فرایند : از ۲ هفته تا خدا عالم است!
۳- تشکیل پرونده برای گروه شامل تکمیل فرم های مربوطه برای تمامی اعضا گروه به عنوان بانک اطلاعاتی هنرمندان
۴- استعلام از حراست (در این مرحله تک تک اعضا ، سرپرست و خواننده ارزیابی صلاحیت می شوند) / طول زمان فرایند : فقط خدا عالم است!!
۵- ارسال نامه در صورت تائید ارشاد به اداره اماکن نیروی انتظامی
۶- اخذ تعهدات اخلاقی امنیتی در نیروی انتظامی از مدیر برنامه و ارسال نامه به اداره خدمات نیروی انتظامی جهت اخذ وجه از برنامه گزار/ زمان فرایند : یک هفته
۷- تعیین مبلغی که باید هنرمند یا مدیر برنامه به نیروی انتظامی جهت حفظ امنیت برنامه بپردازد و اخذ آن / زمان فرایند : به سرعت و کمتر از یک ساعت !! (برای برنامه های اخیر ایتاد لطفی به ازاء هر شب ۲۰۰۰۰۰۰ تومان)
۸- صدور نامه موافقت نیروی انتظامی ( پس از دریافت چک مبلغ فوق به تاریخ چند روز قبل از اجرا) به وزارت ارشاد
۹- صدور مجوز اجرا از سوی ارشاد با ارسال نامه به هنرمند و سالن اجرا
۱۰- تحویل بلیط های اجرا به نیروی انتظامی و وزارت ارشاد برای نظارت
۱۱- درخواست مجوز تبلیغات و تائید پوستر از اداره کل ارشاد استان تهران / زمان فرایند : ۲ هفته
۱۲- درخواست مجوز برای نصب تبلیغات در شهر از شهرداری / زمان فرایند : ۲ هفته
بعد از این مراحل تازه مشکلات نانوشته آغاز می شود از کارشکنی سیستم های فروش بلیط رقیب گرفته تا عوامل اجرائی و فنی سالن که برخی با اجابت در خواست های مالی شان قابل حل است و برخی هم قابل با فشار از بالا و پائین !
از این ها که بگذریم نابسامانی های جبهه خودی (اهالی موسیقی) که در بسیاری از موارد بیشتر از غریبه ها آسیب می زنند داستان دیگری دارد که خود جای بحثی جداگانه را می طلبد .
آنچه که ذکر شد تنها نگاهی گذرا به سیاستها و شیوه های اعمال انها در حوزه موسیقی در کشور بود امیدواریم پس از بیش از ۳۰ سال بی برنامگی در بخش هنر خصوصا موسیقی، متولیان فرهنگ و هنر کشور با نگاه دقیق به آنچه در این ۳۰ سال بر فرهنگ ایرانزمین رفته و با آسیب شناسی دقیقی از عملکرد خود به برنامه ریزی مدون و نیز با بهره گیری از کارشناسان و مدیران فرهنگی در این حوزه ، به حرکت های موثر و نتایج پربار فرهنگی نائل آیند. در پایان به این نکته مهم تاکید دارم که با توجه به دوره ارتباطات اینترنتی و سایر وسائل ارتباط جمعی جامعه برای تامین نیازهای فرهنگی خود ، منتظر مجوزهای وزارت ارشاد نمی ماند و این بی برنامگی ها و محدودیت ها تنها منجر به محرومیت جامعه از هنری می شود که هویت ملی و فرهنگی ایرانی را در بردارد.