مقالات, موسیقی و چالش های حاکمیتی

۵۶- جنایت فرهنگی در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران

در خیابان جلفا ؛ همسایگی فرهنگسرای ارسباران در تهران ، پارکی قرار گرفته و در پارک کنار پیاده رو مجسمه ی نیم تنه پیرمردی که با لباس محلی در حال نواختن ساز نی است اما چند روزی پس از نصب ، ساز نی از دست او توسط شهرداری تهران جدا شد این مجسمه به خوبی بیانگر سیاست هایی است که سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در دوران تصدی آقای قالیباف به عنوان شهردار تهران پی گرفته است . اگر چه پای صحبت برخی دست اندرکاران سازمان مذکور که بنشینی چنین می گویند که گویا خود شهردار هم چندان دخالتی در تعیین رئیس و تبیین سیاست های سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران نداشته و سرمنشا از “بالا”تر آغاز می شود .

بهتر است پیش از هر چیز از سند شماره ی ۰۰۴\ت\ 1392 آغاز کنیم . سند مذکور گزارش ۴۰ صفحه ای است از مرکز آموزش سازمان فرهنگی هنری به ریاست سازمان با عنوان “گزارش مقایسه ای عملکرد واحد های آموزشی در مناطق ۲۲ گانه ی سازمان و مراکز خاص ؛ تابستان ۹۲ ” گزارش فوق الذکر که آبان ۹۲ ارائه شده است در واقع شرح تفضیلی عملکرد فرهنگسراهای هر ناحیه شهرداری است توسط یکی از دلسوزان موسیقی که به شدت از سیاست های تخریبی این سازمان در هراس بوده است به دست اینجانب رسید.
صفحه سه گزارش که بلافاصله پس از مقدمه ی سست آن آمده است با عنوان  ” تحلیل وضعیت برگزاری دوره های موسیقی (تابستان ۹۲ به تابستان ۹۱) در سه خط ! ارائه شده است اما همین سه خط افشاگر واقعیتی تکان دهنده است که موضوعیت این نوشتار را تشکیل می دهد که در اینجا عینا نقل می شود:

” در مقایسه تعداد فراگیران تابستان امسال نسبت به تابستان ۹۱ مشخص گردید : مناطق ۱۱ با کاهش ۱۰۰ % ، ۲۲ با کاهش ۵۲% ، ۱۷ با کاهش ۲۰% بهترین عملکرد و مناطق ۲۱ با افزایش ۱۱۷% ، ۷ با افزایش ۹۱% و ۶ با افزایش ۶۱% در تعداد فراگیران موسیقی ، ضعیف ترین عملکرد را مطابق با سیاست های ابلاغی سازمان داشته اند”

(تاکید های گرافیکی از نگارنده است)
قابل ذکر است در مورد هیچ یک از دوره های آموزشی موجود در سازمان از هنر گرفته تا مهارت گزارش اختصاصی به این شکل ارائه نشده و به نمودار ها و جدول ها بسنده شده است.

این قصه در دوره تصدی آقای قالیباف خصوصا دوران آقای امیر  خوراکیان (که به حاج امیر معروف است)  در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران سر دراز دارد
برخی معتقدند سیاست های انقباضی موسیقی در شهرداری به سودای ناکام جلب رای قشر متدین و علمای مذهبی بوده است و برخی نیز آن را به شخص خوراکیان و وابستگی اش با “بالا” منتصب می کنند اما نگاهی به چند و چون سیاست های این سازمان در شهرداری تهران در چهار سال گذشته به خوبی ابعاد این کژروی فرهنگی را آشکار میسازد
                
 ممنوعیت برگزاری کنسرت در فرهنگسراها

نگارنده از آنجا که هشت سال در فرهنگسرای ارسباران به تدریس موسیقی اشتغال داشته ام و اتفاقا در اولین کنسرت موسیقی پس از بازسازی سالن ارسباران به عنوان نوازنده حضور داشته ام به خوبی با  روند موسیقی در فرهنگسراها پیش و پس از انتصاب آقای خوراکیان به عنوان رییس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران آشنا هستم تا چند سال پیش سالن فرهنگسرای ارسباران محل برگزاری کنسرت های گروه های جدی و جوانی بود که به لحاظ مخاطب شاید امکان پرکردن سالن های بزرگتر را نداشتند اما اجراهای با کیفیتی را ارائه می دادند این مهم به همت و مساعدت بی دریغ هنرمند ارجمند “شهرام صارمی” (مسوول بخش موسیقی فرهنگسرا ارسباران) به وقوع می پیوست اما از ابتدای حاکمیت آقای خوراکیان باز هم به سنت همه ی حکام (که شایسته است نام مسوول بر آنان ننامیم چرا که مسوول مورد سوال است و باید پاسخگو باشد) بصورت حکمی شفاهی از برگزاری کنسرت در این سالن و سایر سالن های شهرداری ممانعت به عمل آمد

محدود کردن کلاس ها با ابزار هایی ماند تفکیک جنسیتی

باز هم به همان سنت حاکمیتی از دو سال پیش حکمی آمد که منحصرا در کلاس های موسیقی باید معلمین مرد به آقایان و معامین خانم به خانمها درس دهند! از آنجا منحصرا می ناممش که در هیچ یک از کلاس های دیگر اجرا نشد این توهین آشکار به جایگاه معلم و هنرجو و در یک کلام انسان ، به این منظور بود تا کلاس های مدرسین مرد را خلوت کرده و به انصراف آنان از تدریس بیانجامد. رویه ای که تا کنون هم اجرا می شود

یک بام و دو هوا
اما در خصوص کنسرت ها نکته جالب جای دیگر است کنسرت های کوچک تعطیل اما برج میلاد تهران که مستقیما زیر نظر شهرداری تهران اداره می شود  در همین سالها اکثریت اجراهای کنسرتش را به کنسرت های پاپ اختصاص می دهد گویا موسیقی بد است اما اگر بشود از آن کسب درآمد قابل توجه کرد حلالا طیبا طاهرا!!

مشروعیت این سیاست گزاری ها از کجاست؟
شهرداری نهادی است که مطابق قانون تمامی بودجه اش را از دریافت مستقیم از مردم شهر تامین می کند و موضوعیت آن ارائه خدمات شهری به مردم است در تمامی دنیا این نهاد انتخابی ، موظف به فراهم آوردن امکانات برابر فرهنگی و شهری برای مردم است در ایران این نهاد به دو واسطه انتخاب می شود ابتدا تایید صلاحیت کاندیدا های شورای شهر توسط نمایندگان مجلس و نهاد های نظارتی و سپس انتخاب شهردار توسط شورای شهر منتخب مردم و نهادهای نظارتی و سپس تفویض یا تنفیذ توسط وزارت کشور این به این معناست که طبق چنین سنتی شهردار شهر بیشتر پاسخگوی آنهاست که منتصبش می کنند نه مردم. اما همه ی اینها فقط روی کاغذ است و مساله پاسخگو نبودن شهرداری ها فراتر از این هاست. 
اما تا همین جا سوال اساسی اینجاست که وقتی که آقایان شهرداری از حقوقشان گرفته تا سایر امکانات تحت مدیریتشان از پول مردم و از آن مردم است به چه اعتباری بخشی از مردم (علاقمندان به موسیقی) را از دایره خدمات خود به آنهم به گونه ای مخفیانه بیرون می کنند؟
آیا موسیقی دان به نسبت اهالی سینما و تاتر و هنرهای تجسمی و آنان به نسبت اهالی هیات های مذهبی عوارض شهرداری کمتری پرداخت می کنند که امکان کمتری نسبت به آنها برای بهره مندی از امکانات شهری دارند؟
اگر آقایان دستور از مرجع دیگری می گیرند یا قرار است به سلیقه خود دستور صادر کنند چرا حقوقشان را از جیب مردم استخراج می کنند؟
ساختمان های شهرداری اموال عمومی است یا ملک آقای خوراکیان؟ در مورد امول عمومی عموم مردم مطابق حقوق مشروعِ به قانون خود(قانون حق برگزاری کنسرت را به هنرمندان داده است با نظارت وزارت ارشاد) تصمیم می گیرند یا آقای قالیباف و خوراکیان ؟و  یا به قول خودشان “بالا”؟
شهرداری نسبت به این تضییع حق عمومی به که پاسخگوست ؟ مردم؟ قانون یا “بالا”

شهرداری به چه مجوز قانونی پا در سیاست گزاری فرهنگی که وظیفه مجلس و وزارت ارشاد است دراز کرده و برای خود راهبرد مخالف تعریف می کند؟ مردم ؟ قانون؟ یا “بالا”؟
متاسفانه کل فرایندها در نظامی که برخی متصدیانش حاکمند نه مسوول شامل این سوال می شود: 
مردم؟ قانون؟ “بالا”؟
هم از این روست که دیگر مسوولی را دعوت به پاسخگویی نمی کنم اعتبار من به عنوان شهروند در این سوال سه ضلعی نامشخص است مردم؟ قانون؟ بالا؟
لینک سند+ نوشته شده در سه شنبه پنجم آذر ۱۳۹۲ ساعت ۲۰:۱۷ توسط بهراد توکلی  | نظرات

بهراد توکلی

۱۳۵۱ تهران
فارغ التحصیل رشته موسیقی دانشگاه هنر
نوازنده سه تار با ۲۸ سال سابقه نوازندگی
استادان: مسعود شعاری، وطی دوره تخصصی نزد استاد محمدرضا لطفی

مدیر و lموسس گروه خورشید به سرپرستی مجید درخشانی و همکاری با گروه خورشید ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۶ 
تاسیس سرپرستی و آهنگسازی گروه همنوازان مهر ۱۳۸۶ و اجرای کنسرت های متعددی در تهران و شهر های مختلف ایران و خارج از کشورپاریس چین اسپانیا روسیه آلمان و..
اجرای بیش از سی کنسرت در داخل و خارج از کشور از جمله: دومین فستیوال سران شانگهای در چین، اجرا در کاخ ورسای و مقر یونسکو در پاریس. 
اجرا در سالن اصلی یونیسکو به مناسبت سال مولانا در پاریس سرپرست گروه سازهای ملی و اجرا در روز ملی ایران در اکسپوی ۲۰۱۰ شانگهای چین
مدیریت بیش از ۶۰ کنسرت در داخل و خارج از کشور
دارای تقدیر نامه از سازمان فرهنگی هنری یونسکو
نوازندگی در آلبوم های متعدد از جمله فصل باران آرامین بودن و سرودن مستانه صبح سحر و….، ارائه بیش از چهل مقاله در مجلات تخصصی موسیقی، عضو شورای نویسندگان ماهنامه تخصصی موسیقی فرهنگ و آهنگ، تدوین و ثبت نظریه ی آنالیز فرمال مبتنی بر هیرارکی ردیف موسیقی ایران.
صاحب مقالات متعدد نقد نارسائی های فرهنگی در روزنامه های اعتماد شرق و…
مدیر برنامه های هنری استاد محمدرضا لطفی از ۱۳۸۴ تا کنون
تدریس درمکنبخانه میرزاعبدالله زیر نظر استاد محمدرضالطفی از سال ۱۳۸۵ تا کنون
تدریس در فرهنگسرای هنر از سال ۱۳۸۲ تا کنون

I had had my share of affairs over the years, lived with a Colombian woman and sired a daughter but generico levitra on line had never actually been married. Before 1998, men hid away in this page cialis brand online dark corners if their sexual issues were insignificant. The flavors in a way can act as mood lifters, their taste and aroma can lift the mood of a woman while she is undergoing intercourse with a male. cialis 10 mg Although a lot of medicines have survived the competitive marketplaces and many disappeared, one oral prescribed drug named why not check here buy generic cialis acquired the trust of many patients of impotence. cialis is a fairly new impotence drug and has only just come onto the market.
نوشته‌های پیشین
آرشیو موضوعی

BLOGFA.COM

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *